رهایی

ساخت وبلاگ
سنگلاخ بی بارش زیستن را تنها اشک های مرده، آب می دهند. از بارش سنگین بارِ چشم ها، این زخمهای گشوده، این رنج های باز، تنها آگاهی می روید و اندوه! اما به راستی که اندوه، میوۀ تلخ آگاهی است. در سالهای بی عابر، در تنهایی تلخ بی ترحم، فضای مرده این برکه بی ماهی-ذهن- تکانکی می خورد و از میان آبهای آن جنینی می روید. جنینی که از همآغوشی مرگ و تمنا زاده شده و بر این پهنۀ بهت آور، حریصانه چشم می دوزد: نام این جنین، خارشِ زیستن است!از سنگلاخ بی بار زیستن، تنها، خارهای اندوه می روید. آگاهی -دانشِ زخمین بیهودگی- به جستجوی گنج پنهان پاسخ ها، بر فرشینۀ بی کرانۀ خارها، پا برهنه، گام می زند. گنجی که در هیچ ویرانه ای پنهان نبوده هیچگاه. بیشرمانه دروغی امیدبخش: لالایی رخوت آور تهیدستان! آن راز پنهان، همان که جیب های خالی، پشت آن پنهان می ماند: همان که امیدش می نامند و به حقیقت، خیالبافی است! امید، کیمیای تهیدستان است. مس جیب های تهی را به زرِ بی وزن توجیه مبدل می سازد. این امید-خیالبافی، هنری است که فقر را به فضیلت ترجمه می کند و این کم هنری نیست! رهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1402 ساعت: 16:39

فیلم Invitation to a Murder را نگاه می کردم. یک فیلم معمایی کارآگاهی به سبک آگاتا کریستی بود. تنها به جای کارآگاه پیری به نام خانم مارپل یک بانوی گل فروش جوان، معمای فیلم را حل می کرد. مثل داستان های عامه پسند آگاتا کریستی گره داستان با نبوغ ماشین وار کارآگاه یا قهرمان نیک سرشت فیلم حل می شد نه با گسترش طبیعی طرح. به هر حال، فیلم دو جمله زیبا داشت. در یکی از آنها یکی از شخصیت ها می گوید:- برای فهمیدن حقیقت باید به درون باتلاق رفت.و همان شخصیت در جای دیگری می گوید:-دنیا؟ دنیا، جایی برای نا امید کردن آدمها است.به جر این دو جمله، تنها لذت فیلم معماری گوتیک آن بود. کاخی بزرگ با راهروهای تو در تو، درهای پنهان و کفپوش های جلا خورده چوبین. در این خانه ها همیشه رازی نهفته است. دست کم آدم دوست دارد اینطور فکر کند! و البته نه لزوما یک راز بد! رهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 4:25

بحرانها یک خوبی بزرگ دارند: رخْ پوش ها (نقاب ها) را بر می دارند. گر چه در روایت شناسی داستانی، بحران، جعبه ای از ترفندهای داستان نویسی مانند گره و تعلیق و این گونه چیزها است و پیش از گره گشایی پایانی رخ می دهد؛ اما در زندگی، بحران، همان گره گشایی روانی است! یعنی همه چیز جا به جا می شود و کلاف پیوندها ها باز می شود. کسانی که خیال می کردی دوست تواند، کینه توزانی رخ پوشیده از آب در می آیند و آنانی که می اندیشیدی بدخواهند یا دست بالا بی تفاوت، همیارانی ارزنده! (ناگفته نماند که من کینه توزان را تحسین می کنم: شاهکار جدیتند! اینکه سال ها تار بتنی و با بردباری آن عنکبوت مشهور نزدیک به نیمی از فیلم های مستند تلویزیون یعنی (بیوه سیاه) در کمین بنشینی، فقط یک خوش قلبی با نبوغ فاصله دارد! ظاهرا یک نابغه گفته نبوغ کمی استعداد و یک عالمه عرق ریزی روح است! کینه توزان، در آن بخش دوم، یعنی عرق ریزی روح، درخشان عمل می کنند!).اما چرا ما انسانها، همه چیز را این همه، جدی می گیریم، خودش یک تنه یک معمای عجیب است. اگر یک روبات این همه جدیت نشان می داد، درک پذیر بود؛ هر چه که باشد یک ماشین برنامه ریزی شده است. (این روزها که مد هوش مصنوعی، مثل مد چند سال پیش ربات و رباتیک، ایران را برداشته من هم کنجکاو شدم سر در بیاورم! چندان چیزی نفهمیدم فقط لابلای اصطلاحات علمی این را فهمیدم که گویا هوش مصنوعی هم بزنم به تخته دارد شوخ طبع می شود! گویا یکی شان همان که اسیر گوگل است، درخواست وکیل کرده!)، اما انسان؟ می دانید کمی طنز، کمی خنده، کمی شوخ طبعی و کمی مرگ اندیشی، درست مثل ادویه، برای زندگی ضروری است و آدم را از ددمنشیِ جدیت دور نگه می دارد (از هر کدام کمی برداریم کافی است! غذا که نیست! ادویه زندگی است!). پول رهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 4:25

طوری از هوش مصنوعی و مرگ مشاغل فعلی حرف می زنن که انگار شغل های فعلی، با حرفه های سنتی غمخوارانه رفتار کردن! همه مشاغل فعلی بر گورستان شغل های قدیمی برپا شدن. همیشه همینجور بوده. تنها شغلی که از زمان قابیل تا کنون تکون نخورده، جنگ سالاریه. بقیه حرفه ها هر کدوم برای مدتی به قول حسنک وزیر کارها راندند و جهان ها خوردند و رفتند. به هر حال عاقبت هر چیزی مرگ است. این همه جنجال برای چیست؟

رهایی...
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 4:25

فالعيشُ نومٌ والمنيَّةُ يقظةٌ والمرءُ بينهما خيالٌ سارِ

زندگی خواب است و مرگ بیداری و آدمی میان این دو به سایه ای (پنداری) آواره می ماند...

علی بن محمد بن فهد تهامی شاعری از یمن که در سال 1025 میلادی در مصر کشته شد.

رهایی...
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 15:38

کتاب های اهل تصوف پر از توصیف هایی از ابدال، اقطاب و شخصیت های شگفت آوری است که می توانند مس هستی ملال آور انسان را به زر فراآگاهی های انقلابی و زیر و رو کننده تبدیل کنند. اما با شناختی که از توانمندی های انسانی داریم بیشتر این سخن پردازی ها به خیال پردازی های آرزومندانه می ماند. واقعا چنین سخن هایی می توانند حقیقت داشته باشند؟ 

رهایی...
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 17:09

یک دستگاه اخلاقی باید مفاهیم اخلاقی اش را چنان توسعه ببخشد که همه سیاره را در خود جای دهد. بدون چنین تعمیمی، اخلاق به سادگی در دام ریاکاری می افتد. باید همه جانداران زمین و فرزندان طبیعت ارزش اخلاقی برابری پیدا کنند. بدون این تعمیم، اخلاق به نقابی تبدیل می شود که کسانی از پشت آن به ویران سازی خود اخلاق خواهند پرداخت. شر به سادگی می تواند خود را پشت هر نقابی پنهان کند. به زبانی دیگر برای اینکه چرخه کشتن را متوقف کنیم باید اصل اخلاقی قتل مکن را چنان تفسیر کنیم که همه جانداران را در بر بگیرد. با این گام مهم، اخلاق با خودش سازگار می شود. در سایه تهدیدهایی مانند بمب هسته ای و غریزه کشتار جمعی (برای این غریزه است که با مبادی زندگی خردمندانه و همیاری اجتماعی در تناقض است) و خودکامگی و دیگر هراسی (دیگری می تواند جانور باشد)، اخلاق آینده باید هر نوع کشتنی را محکوم کند. کشتن یک حیوان از تاریک ترین تمایلات انسانی بر می خیزد. یک دستگاه اخلاقی باید از نکشتن یا نه به کشتن شروع کند. تا زمانی که دست انسان به خون آغشته است، هر اخلاقی محکوم به ریاکاری است.  رهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 17:09

 

 

 

 

یک میل خودویرانگرانه...چرا اورگانیسم با خودش می جنگد؟

 

 

 

 

رهایی...
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14

 

 

 

شاید اگر زندگی را معنا نکنیم آن را معنا کرده ایم؟

 

 

 

رهایی...
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : شاید, نویسنده : eshtar55 بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14

 

هیچ چیز چون نام ها جهان چموش اشیا را رام نمی کند...

نام ها تاریکی را به عقب می رانند...دستکم برای ما...درون

جهان محافظت شده انسانی مان...

+ نوشته شده در جمعه بیست و سوم تیر ۱۳۹۶ساعت 13:7 توسط انوبیس |
رهایی...
ما را در سایت رهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtar55 بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 5:14